سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق پوچ

شب

از شب رسیدم چه بنویسم برای کسی که دوستش دارم.....؟گفت بنویس بی تو فردایی ندارم!!


+ نوشته شده در سه شنبه 90/12/2ساعت 6:33 عصر توسط یاسی نظرات ( ) |


شب

از شب رسیدم چه بنویسم برای کسی که دوستش دارم.....؟گفت بنویس بی تو فردایی ندارم!!


+ نوشته شده در سه شنبه 90/12/2ساعت 6:33 عصر توسط یاسی نظرات ( ) |


شب

از شب رسیدم چه بنویسم برای کسی که دوستش دارم.....؟گفت بنویس بی تو فردایی ندارم!!


+ نوشته شده در سه شنبه 90/12/2ساعت 6:31 عصر توسط یاسی نظرات ( ) |


داستان واقعی



این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!
چه اتفاقی افتاده؟
در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!!
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم، اگر سعی کنی



+ نوشته شده در پنج شنبه 90/11/27ساعت 12:50 عصر توسط یاسی نظرات ( ) |


<      1   2   3